رفتیم کوه،خوش گذشت
خاطرات شیرین زنم
تقدیم به تو وجودم
رفتیم کوه،خوش گذشت

سلاااااااااااااااااااام

 

خب از حالا میخوام خاطراتمو براتون بنویسم

( حدیث جون اینقدر حرررررررررررص نخور در ضمن کمتر از گل بهم نمیگی وگرنه محرومت میکنم...)

خب حالا میخوام یه خاطره باحال از رفتن به کوه براتون تعریف کنم

شب چهارده با موتور رفتیم کوه.قابل توجه توی یه تنگه که فقط با موتور میشه رفت البته اگه بشه اسم اون چیزی که ما باهاش رفتیمو گذاشت موتور!!!

به علت کمبود موتوررررررر داداشم یه موتور یا به روایتی یه شتررررررررررر گیر آورد.البته نه اینکه مشکلی داشته باشه هاااااااااااا فقط ترمز نداشت،چراغش یه سره بود خاموش نمیشد و دیگری اینکه وسط راه بنزینم تموم کرد.

در کل خیلی خوش گذشت بااینکه انگار سوار شتر بودی البته صدرحمت به شتر.

و در آخر با گذراندن خوشی و شادمانی(جاتون خالی،خوش گذشت،زورتون بیاد!!!)با کلی مکافات برگشتیم.

البته بگم که داداش منم مثل آدم که نمیومد هر از گاهی چشم بسته هم واسه ما میرفت که فقط با خواندن ذکر های بنده سالم رسیدیم.

خب اینم خاطره اول که البته چند روزی ازش گذشته از این به بعد خاطراتو داغ داغ مینویسیم.چاشنیشم خاطرات قدیمیرو مینویسیم.

باییییییییییییی دوست جونیااااااااااااااااااااا

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده توسط محمد امیری چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, (13:16) |